زاها حدید (Zaha Hadid) یکی از برجستهترین معماران معاصر است که به خاطر سبک معماری پیشرو و طرحهای نوآورانهاش شهرت جهانی دارد. او را به حق «ملکه منحنیها» نامیدهاند و آثارش مرزهای سنتی معماری را درنوردیدهاند. این مقاله به صورت جامع به زندگی، آثار و میراث این معمار عراقی-بریتانیایی میپردازد. در ادامه با دوران کودکی و نوجوانی حدید، مسیر تحصیلات و شروع حرفهای، دستاوردهای مهم، زندگی شخصی و تاثیرات فرهنگی، سبک معماری و پروژههای شاخص او آشنا خواهیم شد. همچنین چالشها و موانعی که در مسیر او وجود داشت، نقدها و تحلیلهایی درباره آثارش و میراث پایدار او در دنیای معماری را بررسی میکنیم.
دوران کودکی و نوجوانی
زاها حدید در ۳۱ اکتبر ۱۹۵۰ در بغداد، عراق به دنیا آمد. خانواده او از طبقه مرفه و تحصیلکرده عراق بودند؛ پدرش «محمد الحاج حسین حدید» صنعتگری موفق و سیاستمداری تاثیرگذار بود که از بنیانگذاران حزب سوسیالیست الاهالی و بعدها وزیر دارایی دولت عراق شد. مادرش «وجيهه السبونجی» هنرمندی از موصل بود و برادرش فولاد حدید نویسنده و پژوهشگر برجسته در حوزه امور عرب بود.
حضور در چنین خانوادهای با دغدغههای فکری و هنری، از کودکی ذهن زاها را به زیباییشناسی و ساختار اجتماعی معطوف کرد. خود زاها در مصاحبهای گفته بود که سفرهای کودکی به شهرهای باستانی سومر در جنوب عراق، علاقهاش به معماری را برانگیخت. او در دهه ۱۹۶۰ برای تحصیل به مدارس شبانهروزی در انگلستان و سوئیس رفت. این تجربه بینالمللی در نوجوانی، جهانیبینی گستردهای به او بخشید و زمینهساز ادامه تحصیلش در خارج از عراق شد.
تحصیلات و آغاز مسیر حرفهای
زاها حدید ابتدا در دانشگاه آمریکایی بیروت ریاضیات خواند و مدرک کارشناسی خود را در این رشته دریافت کرد. سپس در ۱۹۷۲ راهی لندن شد تا در مدرسه معماری انجمن معماری (Architectural Association School of Architecture) تحصیل کند. حضور او در این مدرسه که مرکز تفکرات پیشروی معماری در دهه ۷۰ بود، نقش مهمی در شکلگیری دیدگاههای او داشت.در آنجا زیر نظر معماران نامداری چون رم کولهاس (Rem Koolhaas) و الیا زنگلیس (Elia Zenghelis) آموزش دید.
کولهاس درباره زاها حدید در زمان فارغالتحصیلیاش گفت: «او مانند سیارهای در مدار خودش است». زنگلیس نیز او را بهترین شاگرد دوران تدریس خود خواند و به شوخی میگفت: «ما او را مخترع زاویه ۸۹ درجه مینامیدیم؛ چون هیچچیز در طرحهایش ۹۰ درجه نبود!». این توصیف به روحیه خلاق و گریز از زاویههای قائم در طرحهای حدید اشاره دارد. زاها پایاننامه تحصیلی خود را با عنوان “Tektonik مالویچ” ارائه داد که طرح مفهومی یک هتل ۱۴ طبقه روی پل هانگرفورد لندن بود و از آثار کازیمیر مالویچ (هنرمند سوپرهماتیست اوکراینی) الهام میگرفت. این پروژه اولیه نشاندهنده گرایش زاها به استفاده از نقاشی و هنرهای تجسمی در فرآیند طراحی معماری بود.
پس از فارغالتحصیلی در سال ۱۹۷۷، حدید مدتی در دفتر معماری متروپولیتن (OMA) به رهبری کولهاس و زنگلیس در رتردام مشغول به کار شد. همکاری با این دفتر و آشنایی با مهندس سازه مشهور «پیتر رایس» تجربههای گرانبهایی در آغاز مسیر حرفهای او بودند. زاها حدید در سال ۱۹۸۰ دفتر معماری مستقل خود به نام «معماران زاها حدید» (Zaha Hadid Architects) را در لندن تاسیس کرد. دهه ۱۹۸۰ برای او دورهای از طرحهای مفهومی خلاقانه بود که هرچند بسیاری از آنها به مرحله ساخت نرسیدند، اما نام او را به عنوان معمار پیشرو مطرح کردند.
فعالیتهای حرفهای و دستاوردها
نخستین موفقیت بینالمللی زاها حدید در سال ۱۹۸۳ با طرح پیشنهادیاش برای مسابقه طراحی باشگاه تفریحی “The Peak” در هنگکنگ رقم خورد. این طرح که یک «آسمانخراش افقی» توصیف میشد و به شکل قطری پویا بر دامنه کوه قرار میگرفت، زیباییشناسی ویژه حدید را تثبیت کرد. طرح او الهامگرفته از نقاشیهای مالویچ و مکتب سوپرهماتیسم بود و از فرمهای تکهتکه و پویایی بهره میبرد که بعدها «ساختارشکنی» (Deconstructivism) نام گرفت.
در دهه ۱۹۸۰ و اوایل دهه ۱۹۹۰ بسیاری از طرحهای جاهطلبانه او – نظیر پروژههای برلین (Kurfürstendamm 1986)، مرکز هنر و رسانه دوسلدورف (1992-93) و خانه اپرای خلیج کاردیف (1994) – برنده مسابقات طراحی شدند اما هرگز ساخته نشدند. این امر باعث شد برخی او را «معمار روی کاغذ» بنامند که طرحهایش فراتر از نقشه و نقاشی نمیروند. با این وجود، نمایش عمومی طرحهای نقاشیشده دقیق و رنگارنگ او در موزههای معتبر، استعداد هنری و دیدگاه آیندهنگرانهاش را به اثبات رساند.
نخستین پروژه ساختهشده مهم زاها حدید «ایستگاه آتشنشانی ویترا» در آلمان (۱۹۹۳) بود که از صفحات زاویهدار تیز تشکیل شده و از نمایی مانند پرنده در حال پرواز برخوردار است. در این ساختمان، حدید زبان طراحی مبتنی بر خطوط شکسته و فضاهای تکهتکه را به صورت عینی پیاده کرد. دیگر کارهای ساختهشده او در دهه ۱۹۹۰ عبارت بودند از پروژه مسکونی IBA در برلین (۱۹۹۳)، فضای نمایشگاهی Mind Zone در گنبد هزاره لندن (۱۹۹۹) و غرفه نمایشگاهی Land Formation One (۱۹۹۹) در وایل آم راین آلمان. این پروژهها فرصتی برای حدید بود تا مفهوم فضای پیوسته و درهمتنیده و فرمهای پویای مجسمهگون را کاوش کند.
آغاز قرن بیستم و یکم برای زاها حدید دوره تثبیت موقعیت حرفهای بود. در سال ۲۰۰۰ ساخت مرکز هنرهای معاصر «لوییس و ریچارد روزنتال» در شهر سینسیناتی آمریکا براساس طرح او شروع شد و در سال ۲۰۰۳ افتتاح گردید. این مرکز اولین موزه هنری آمریکا بود که توسط یک معمار زن طراحی شد.
ساختمان موزه متشکل از مکعبها و فضاهای خالی پیاپی است و نمای شیشهای نیمهشفاف آن از خیابان به رهگذران امکان سرک کشیدن به داخل را میدهد تا حس انزوای مرسوم موزهها شکسته شود. حدید در طراحی فضای داخلی ورودی این بنا از مفهومی به نام «فرش شهری» یاد کرد؛ به این معنا که کف بنا با شیبی ملایم بالا میرود و مردم را به درون موزه هدایت میکند.
حدید در دهه ۲۰۰۰ به اوج شهرت و موفقیت رسید. مرکز علمی فائنو (۲۰۰۵) در وولفسبورگ آلمان، پل شیخ زاید (۲۰۱۰) در ابوظبی، موزه هنرهای معاصر MAXXI (۲۰۱۰) در رم و خانه اپرای گوانگجو (۲۰۱۰) در چین از پروژههای مهم او در این دوره هستند. هر کدام از این آثار بیانگر تکامل زبان طراحی او بودند؛ از سطوح منحنی و سیال گرفته تا ساختارهای پیچیده هندسی.
در سال ۲۰۱۰ طراحی خلاقانه او برای موزه MAXXI در رم جایزه استرلینگ (معتبرترین جایزه معماری بریتانیا) را نصیبش کرد. سال بعد نیز دبیرستان اورلینز لندن با طراحی زاها برای دومین سال پیاپی جایزه استرلینگ را برایش به ارمغان آورد. مرکز فرهنگی حیدر علیاف در باکو (افتتاح در ۲۰۱۲) با فرم منحنی و سفیدپوش خود، جایزه «طراحی سال» موزه طراحی لندن را در سال ۲۰۱۴ کسب کرد و زاها حدید نخستین زنی شد که به این عنوان دست یافت. این مرکز فرهنگی به خاطر فرم موجگونه و سیال سقف و نما که به صورت یکپارچه به کف میرسد، یکی از شاخصترین طرحهای حدید به شمار میرود.
از دیگر پروژههای شاخص او میتوان به مرکز ورزشهای آبی المپیک لندن (۲۰۱۲)، موزه هنرهای معاصر برواد در دانشگاه ایالتی میشیگان (۲۰۱۲)، برج نوآوری جکی کلاب در دانشگاه پلیتکنیک هنگکنگ (۲۰۱۴) و استادیوم الوکره (استادیوم الجنوب، تکمیل در ۲۰۱۹ پس از مرگش) اشاره کرد. هر یک از این آثار، جلوهای از جسارت و خلاقیت معماری زاها حدید را به نمایش میگذارند و مرزهای جدیدی را در طراحی سازههای فرهنگی و ورزشی تعریف کردهاند.
حدید طی دوران فعالیت حرفهای خود جوایز و افتخارات بسیاری کسب کرد. او اولین زنی بود که در سال ۲۰۰۴ جایزه معتبر پریتزکر (معادل نوبل معماری) را دریافت کرد. همچنین دو بار برنده جایزه استرلینگ (۲۰۱۰ و ۲۰۱۱) شد، در سال ۲۰۱۰ در فهرست ۱۰۰ زن قدرتمند مجله فوربز قرار گرفت و در ۲۰۱۲ لقب «بانو» (Dame) را از ملکه الیزابت دوم به پاس خدماتش در معماری دریافت کرد. یک ماه پیش از درگذشتش نیز مدال طلای سلطنتی معماری (۲۰۱۶) را به عنوان نخستین زن برنده به صورت انفرادی دریافت نمود.
زندگی شخصی و تاثیرات فرهنگی
زاها حدید هرگز ازدواج نکرد و فرزندی نداشت. او تمام زندگیاش را وقف حرفه و هنر معماری کرد و دفتر معماریاش خانواده دوم او محسوب میشد. با این حال، ارتباطات دوستانه و حرفهای گستردهای با معماران، هنرمندان و چهرههای فرهنگی داشت. او که در عراق زاده و در غرب بالیده بود، پل فرهنگی جالبی میان شرق و غرب بهشمار میرفت. حدید همواره به ریشههای خاورمیانهای خود افتخار میکرد و عضو هیئت مشاوران دایرةالمعارف بریتانیکا در زمینه معماری نیز بود.
معماری زاها حدید در بسیاری موارد بازتابی از هویت چندفرهنگی اوست؛ از یک سو بهرهگیری از الگوهای هندسی و سیال که یادآور هنر اسلامی است و از سوی دیگر استفاده از فناوریهای پیشرفته و رویکردهای آوانگارد غربی. به عنوان زنی عرب در دنیای مردسالار معماری، حدید الهامبخش نسل جدیدی از معماران زن خصوصا در کشورهای اسلامی شد و نشان داد که زنان میتوانند در بالاترین سطوح این حرفه بدرخشند.
تاثیرات اجتماعی
موفقیتهای حدید باعث افتخار برای بسیاری در خاورمیانه بود و او را به نمادی فرهنگی بدل کرد. پس از مرگش، در سال ۲۰۱۶ یک میدان در شهر آنتورپ بلژیک به نام او نامگذاری شد که نشان از احترام جهانی به میراث او دارد.
تحلیل و نقد دستاوردها
زاها حدید را میتوان پیشگام تلفیق هنر، معماری و فناوری دانست. نقاط قوت آثار او در جسارت طراحی، خروج از فرمهای متداول و خلق فضاهای دینامیک است. ساختمانهای او غالبا واجد سیالیّت فرمی هستند که انگار در حال حرکتاند.
نوآوریها
او در استفاده از ابزارهای طراحی دیجیتال و مدلسازی کامپیوتری پیشتاز بود، هرچند جالب آنکه تا پایان عمر نیز طرحهایش را با دست اسکچ میکرد و معتقد بود نباید خود را تنها به آنچه کامپیوتر قادر به ترسیم است محدود کرد. حدید در مصاحبهای گفته بود: «ایده این است که هیچ زاویه ۹۰ درجهای وجود نداشته باشد. در ابتدا خط مورب بود؛ خطی که از ایده انفجار شکل گرفت و فضا را بازآفرینی کرد». این بیان ساده، جوهره سبک او را که مبتنی بر شکست زوایای قائم و ایجاد پویایی فضایی است، بهخوبی نشان میدهد.
با تمام تحسینی که نثار حدید شد، آثار او خالی از نقد هم نبود. برخی منتقدان طرحهای او را بیش از حد هزینهبر یا پیچیده میدانستند و معتقد بودند فرمهای عجیب برخی بناهایش بر عملکرد آنها سایه میاندازد. بهویژه در پروژههای بزرگی چون استادیوم المپیک توکیو (که طرح پیشنهادی زاها به دلیل مخالفتها کنار گذاشته شد) و استادیوم جام جهانی قطر، او با حاشیههایی روبرو شد. برای نمونه، وقتی گزارشی در ۲۰۱۴ خبر از مرگ ۱۰۰۰ کارگر در پروژههای ساختوساز قطر داد، حدید در پاسخ گفت مسئولیت شرایط کارگران بر عهده او به عنوان معمار نیست. این اظهارنظر به سردی و بیتفاوتی تعبیر شد و انتقاداتی را متوجه او ساخت.
همچنین یک منتقد در نیویورک ریویو آو بوکز به اشتباه ادعا کرد این ۱۰۰۰ نفر در ساخت استادیوم طراحیشده توسط حدید کشته شدهاند، در حالی که ساخت آن استادیوم هنوز آغاز نشده بود. زاها حدید از این نشریه و منتقد شکایت کرد و سرانجام با دریافت عذرخواهی و غرامتی که به خیریه حمایت از حقوق کارگران اهدا شد، پرونده را مختومه کرد.
چنین چالشهایی نشان میدهد که پروژههای بزرگ و دیدگاههای نوآورانه همواره میتوانند محل مناقشه و نقد باشند. با این حال، عموم صاحبنظران اتفاقنظر دارند که دستاوردهای حدید تاثیری ژرف و ماندگار بر معماری معاصر گذاشته است. او راه را برای پذیرش فرمهای غیرمتعارف در بناهای عمومی هموار کرد و ثابت کرد که معماری میتواند به اندازه نقاشی و مجسمهسازی، شاعرانه و شورانگیز باشد.
سبک معماری زاها حدید
سبک معماری حدید را نمیتوان به سادگی در یک مکتب گنجاند. او خود را پیرو هیچ سبک خاصی معرفی نمیکرد، اما بسیاری او را در زمره معماران ساختارشکن (Deconstructivist) دستهبندی میکنند. همچنین آثارش را نمونهای از نو-آیندهگرایی (Neo-futurism) و پارامتریسیسم دانستهاند. ویژگی بارز کارهای زاها، فرمهای منحنی و سیال، حجمهای تکهتکهشده و هندسههای چندپرسپکتیوی است که حس پویایی و سیلان زندگی مدرن را تداعی میکنند.
او هندسه معماری را از چهارچوبهای متعارف آزاد کرد و به آن هویتی کاملا جدید و بیانگر بخشید. به همین دلیل روزنامه گاردین در ستایش او نوشت که حدید «هندسه معماری را آزاد کرد و به آن هویتی کاملا جدید و پر از بیان عطا نمود». طرحهای او معمولا فاقد گوشههای تیز ۹۰ درجه هستند و به جای آن از زوایا و منحنیهای پویا بهره میبرند. این زبان طراحی منحصربهفرد، به خلق ساختمانهایی منجر شده که گویی سازههایی از آینده یا مجسمههایی بزرگمقیاس هستند.
تکنیکها
حدید در فرآیند طراحی از نقاشی، ترسیمات دستی و ماکتسازی در کنار ابزارهای دیجیتال استفاده میکرد تا ایدههایش را به تکامل برساند. او ابتدا طرح را به صورت انتزاعی و هنری روی بوم میآورد و سپس آن را به زبان معماری ترجمه میکرد. این رویکرد منحصربهفرد باعث شد که آثار او حتی پیش از ساختهشدن نیز به عنوان اثر هنری در موزهها به نمایش درآیند. سبک حدید بر معماران معاصر تاثیر عمیقی گذاشت و بسیاری تلاش کردهاند از جسارت او در فرمیابی و کاربرد فناوری الهام بگیرند. یکی از همکاران سابقش، پاتریک شوماخر، مکتبی به نام پارامتریسیسم را توسعه داد که بخشی از آن وامدار تفکرات حدید در پیوند طراحی الگوریتمی با زیباییشناسی سیال است.
پروژههای شاخص
زاها حدید در طول دوران حرفهای خود پروژههای مهم و برجستهای در سراسر جهان طراحی کرد. در این بخش به چند مورد از آنها نگاهی میاندازیم:
- مرکز ورزشهای آبی لندن (London Aquatics Centre): این مجموعه برای بازیهای المپیک ۲۰۱۲ لندن طراحی شد. سقف موجیشکل آن که یادآور سطح مواج آب است، دو استخر شنای ۵۰ متری و یک استخر شیرجه ۲۵ متری را پوشش میدهد. حدید این طرح را در ۲۰۰۴ ارائه کرد و با وجود چالشهای اجرایی و تغییراتی که به دلیل محدودیت بودجه و فضای سایت در آن صورت گرفت، این بنا به یکی از نمادهای معماری المپیک لندن بدل شد. پس از بازیهای المپیک، سقف موقت دو طرف بنا حذف و سازه به روی عموم گشوده شد. مرکز ورزشهای آبی لندن نمونهای عالی از مهندسی سازه پیچیده و زیباییشناسی ارگانیک در آثار حدید است.
- برج هتل ME دبی (ساختمان اُپوس): ساختمان اُپوس در منطقه برج خلیفه دبی قرار دارد و پس از تکمیل در ۲۰۱۹، اولین هتل برند ME در خاورمیانه را در خود جای داد. این ساختمان متشکل از دو برج ۲۰ طبقه مجزاست که در کنار هم یک مکعب شیشهای را تشکیل میدهند و حفرهی بزرگ و نامنظمی در میانه آن قرار گرفته است. جالب آنکه هم طراحی خارجی و هم دکوراسیون داخلی این ساختمان توسط زاها حدید صورت گرفت. فضای خالی میانی ساختمان با یک پل چندطبقه در ارتفاع ۷۱ متری به هم متصل میشود. فرم بدیع اُپوس و بازی نور در نمای تمامشیشهای آن، جلوهای فوقالعاده مدرن به خط آسمان دبی افزوده است. این پروژه به نوعی میراث زنده زاها حدید بهشمار میرود که حتی پس از مرگش نیز حضور هنری او را تداعی میکند.
- مرکز فرهنگی حیدر علیاف در باکو، جمهوری آذربایجان: این مجتمع فرهنگی ۵۷٬۵۰۰ متر مربعی در سال ۲۰۱۲ افتتاح شد و شامل سالنهای کنسرت، موزه و فضاهای نمایشگاهی است. طرح موجدار و بدون زاویه این بنا که از بام به سطح زمین امتداد یافته، کنایهای به گسست از معماری خشک دوران شوروی در باکو است و چهرهای نوین به شهر بخشیده است. این مرکز فرهنگی علاوه بر کارکردهای خود، به جاذبه گردشگری و نمادی ملی بدل شده است. در سال ۲۰۱۴، طراحی مرکز حیدر علیاف جایزه طراحی سال را نصیب حدید کرد. ترکیب فناوری پیشرفته سازهای و زبان طراحی منحنیوار در این پروژه، آن را به یکی از شاهکارهای معماری او تبدیل کرده است.
- ایستگاه آتشنشانی ویترا (آلمان)، موزه هنر معاصر سینسیناتی (آمریکا)، موزه علوم فائنو (آلمان)، پل شیخ زاید (ابوظبی)، خانه اپرای گوانگژو (چین)، موزه MAXXI (رم) و برج نوآوری هنگکنگ تنها نمونههایی از فهرست بلند آثار حدید هستند که هر یک در منطقه خود اثری شاخص به حساب میآیند. به عنوان مثال، پل شیخ زاید با قوسهای منحنی و ستونهای پویایش، جریان ترافیک را با زیبایی هنر پیوند میدهد؛ یا موزه فائنو با سطوح مثلثی بتنیاش تجربهای فضایی شبیه کشف درون یک بلور ارائه میدهد.
چالشها و موانع
مسیر حرفهای زاها حدید علیرغم موفقیتهای درخشان، خالی از مانع نبود. نخستین چالش او به عنوان یک زن در حرفهای مردسالار رقم خورد. در دهههای ۸۰ و ۹۰، یافتن کارفرمایی که جرات سپردن اجرای یک پروژه بزرگ به یک معمار زن جوان را داشته باشد آسان نبود. بسیاری از طرحهای او به بهانه رادیکال بودن یا پرهزینه بودن کنار گذاشته شدند. عنوان «معمار کاغذ» برای سالها به او سنجاق شده بود، چرا که طرحهای پرآوازهاش یکی پس از دیگری بدون ساخت باقی میماندند.
اما حدید با پشتکار به کار خود ادامه داد تا سرانجام اولین پروژه مهمش را ساخت. چالش دیگر، ماهیت جسورانه و پیچیده طرحهای او بود که اجرای آنها اغلب نیازمند نوآوری در مهندسی و مصالح داشت. به عنوان مثال طرح ایستگاه آتشنشانی ویترا به دلیل زوایای تند و احجام نامتعارف، فراتر از دانستههای معمول سازهای آن زمان بود و اجرای آن مستلزم همکاری نزدیک معمار و مهندس و آزمون روشهای جدید ساخت شد.
همین امر در ساخت سقف شناور مرکز آبزیان لندن یا نمای پیچیده مرکز حیدر علیاف نیز صدق میکند. اما شاید مهمترین مانع، نگاه محافظهکارانه جامعه معماری بود که تا مدتها طرحهای حدید را عملی و کاربردی نمیدانست. با گذشت زمان و موفقیت پروژههای ساختهشده، این دیدگاه تغییر کرد و حتی بدبینترین منتقدان نیز به استعداد کمنظیر او اذعان کردند.
نحوه غلبه بر موانع
زاها حدید برای فائق آمدن بر این چالشها دو سلاح در اختیار داشت: یکی شهامت و اعتماد به نفس بینظیرش در پافشاری بر دیدگاههای طراحی خود و دیگری توانایی متقاعدسازی دیگران از طریق ارائههای خلاقانه (مدلها، نقاشیها و بعدها رندرهای کامپیوتری چشمگیر). او هر شکستی را مقدمهای برای پیروزی بعدی میدید و هر انتقادی را انگیزهای برای تلاش بیشتر. حمایت برخی همکاران و اساتید نیز در عبور از موانع اولیه موثر بود؛ مثلاً رم کولهاس که همواره به استعداد شاگرد خود ایمان داشت، در معرّفی او به محافل معماری نقش مهمی ایفا کرد. در نهایت، ترکیب نبوغ طراحی و پشتکار حرفهای باعث شد حدید قلههای موفقیت را یکی پس از دیگری فتح کند.
میراث و تاثیرات
زاها حدید در سال ۲۰۱۶ بر اثر حمله قلبی در میامی درگذشت، اما میراث او همچنان زنده و الهامبخش است. آثار ساختهشده او در کشورهای مختلف بهعنوان نقاط عطف معماری مدرن شناخته میشوند و هرساله هزاران دانشجوی معماری در سراسر جهان طرحهای او را مورد مطالعه قرار میدهند. میراث حدید را میتوان در چند بُعد خلاصه کرد:
- الهامبخشی به معماران جوان: حدید نشان داد که تصورات بلندپروازانه را میتوان به واقعیت بدل کرد. نسل جدید معماران – بهویژه زنان معمار – در او الگویی برای شکستن سقفهای شیشهای و ورود به عرصههای نو میبینند. او اولین زنی بود که جایزه پریتزکر را برد و این راه را برای زنان دیگر هموار کرد. اکنون نام حدید مترادف با خلاقیت و پیشرو بودن است و بسیاری از معماران جوان با ارجاع به سبک او سعی در نوآوری دارند.
- تاثیر بر آموزش معماری: حضور زاها حدید به عنوان استاد مدعو در دانشگاههای معتبر (انجمن معماری لندن، دانشگاه هاروارد، دانشگاه ییل و …) نه تنها دانشجویان را مستقیم تحت تاثیر قرار داد، بلکه رویکرد آموزشی مدارس معماری را نیز تغییر داد. تأکید او بر ترسیم و مدلسازی در مقیاس بزرگ به عنوان ابزار طراحی، اکنون جزئی از برنامه درسی بسیاری از دانشکدههاست.
- پروژههای پس از مرگ: پس از درگذشت زاها حدید، دفتر معماری او (با هدایت همکار دیرینش پاتریک شوماخر) همچنان به فعالیت ادامه داد و چندین طرح نیمهکاره او را تکمیل کرد. استادیوم الجنوب در قطر (۲۰۱۹) و ساختمان مرکز مطالعات نفت در عربستان (۲۰۱۷) از جمله آثاری هستند که پس از مرگ حدید به اتمام رسیدند. علاوه بر این، بسیاری از پروژههای جدید با الهام از زبان طراحی حدید توسط شاگردان یا تحسینکنندگان او در حال شکلگیری است. به عنوان مثال، معماری ایستگاههای متروی جدید یا ساختمانهای نمایشگاهی در نقاط مختلف دنیا ردپایی از جسارت فرمی مکتب حدید را در خود دارند.
- تثبیت رویکرد نوآورانه در معماری معاصر: میراث بزرگتر حدید را باید در تغییر نگرش به معماری دانست. او ثابت کرد معماری میتواند به همان اندازه که کاربردی است، تجربی و هنری نیز باشد. امروز حضور فرمهای آزاد، منحنیهای پارامتریک و سازههای بیسابقه در محیط شهری، مدیون مسیری است که امثال زاها حدید هموار کردند.
نتیجهگیری
زاها حدید معماری بود که از مرزهای جغرافیایی، فرهنگی و جنسیتی فراتر رفت و سبکی جهانی و بیزمان خلق کرد. او با تلفیق هنر و فناوری، ساختمانهایی را به وجود آورد که تخیل انسان را برمیانگیزند. در این مقاله دیدیم که چگونه دختری از بغداد با پشتکار و خلاقیت به ستاره درخشان معماری جهان بدل شد. مهمترین پیام زندگی حرفهای او این است که نوآوری و ایمان به رؤیاها میتواند جهان پیرامون ما را دگرگون کند.
میراث حدید نه تنها در بناهای ساختهشدهاش، که در ذهن هزاران معمار و هنردوست جاری است. هر گاه که به سقف مواج یک بنا خیره میشویم یا از میان فضای معماری غیرقابل پیشبینی عبور میکنیم، بخشی از روح زاها حدید را احساس میکنیم. بیشک، نام و سبک او در سالهای آتی نیز الهامبخش خواهد بود و معماری معاصر جهان را به سوی آیندهای پویاتر و زیباتر هدایت خواهد کرد.